متن لایحه دفاعیه - تخریب - درگیری - توهین
ریاست و مستشاران محترم دادگاه تجدیدنظر تهران ؛
با سلام و تقدیم احترام
احتراما عطف به پرونده کلاسه ..... ،با تقدیم وکالتنامه از سوي آقاي محمدرضا .....، با استناد به بندهاي ب و ت ماده 434 قانون آیین دادرسی کیفري اعتراض خود را نسبت به دادنامه صادره از شعبه 1180 دادگاه کیفري دو تهران اعلام داشته و موارد ذیل را در مقام تجدیدنظرخواهی به استحضار عالی می رساند:
1- در دادنامه صادره علت تخریب خودروي موکل، درگیري بین طرفین ذکر شده است. در واقع علت درگیري به وجود آمده بین موکل و متهمین، اعتراض توام با توهین متهمین به موکل به دلیل پارك خودروي موکل کنار دیوار خانه متهمین بوده است که اگر اعتراض به صورت مودبانه بود و هیچ گونه توهین و فحاشی از سوي متهمین نمی شد، هیچ گونه درگیري نیز به وجود نمی آمد.بنابراین علت درگیري به وجود آمده اعمال تحریک آمیز متهمین بوده و برخلاف مفاد دادنامه، ناخواسته نبوده است.
2- در پرونده حاضر، پنج نفرشاهد در دادسرا حاضر شده و اکثریت آن ها شهادت داده اند که علت شروع درگیري، فحاشی از سوي متهم، خانم اکرم .... بوده است که متاسفانه دادگاه محترم به این امر توجه ننموده است.
3- بنا به اظهارات شهود، متهم اقاي محمدرضا .... با پریدن بر روي کاپوت ماشین موکل، موجب تخریب آن شده که متاسفانه دادگاه محترم به این امر نیز توجه ننموده است.
4- در دادنامه صادره علت تخریب ماشین و نیز توهین و تهدید از سوي متهمین، درگیري بین طرفین و ضرب و جرح متهمین از سوي موکل عنوان شده است که در این خصوص دو نکته قابل تامل است:
1-4- آیا اگر فحاشی از سوي متهمین صورت نمی گرفت، درگیري به وجود می آمد؟مسلما خیر.پس باز هم این نتیجه حاصل می شود که متهمین عامل درگیري و تخریب خودرو هستند.
2-4- تخریب و توهین اقدامات منفی و جرم می باشند که بر اثر درگیري و یا خشم افراد اعمال می شود.آیا با عقل سلیم سازگار است که یک شخص در حالت خوشی و سرزندگی اقدام به تخریب اموال دیگران و یا توهین به آنان نماید؟اگر سوء نیت و عمدي در کار نباشد که دیگر عنوان تخریب و توهین ندارد لذا معلوم نیست که منظور دادگاه محترم از اینکه تخریب ناخواسته بوده چیست؟اگر بر اثر درگیري به وجود آمده که دیگر ناخواسته نیست و متهمین به دلیل انتقام جوئی و فرونشاندن خشم خود اقدام به توهین و تخریب کرده اند.لذا این بخش از دادنامه که اعلام داشته: تخریب به علت درگیري بین طرفین و ناخواسته بوده، با یکدیگر تعارض دارد چون هیچ اقدامی در حالت درگیري ناخواسته نیست.
5- در دادنامه صادره عنوان شده است که متهمین منکر بزه هاي ارتکابی بوده اند. کاملا طبیعی و با عقل سلیم سازگار است که هر متهمی منکر اقدام مجرمانه خود باشد.اگر متهمین منکر بوده اند در مقابل همه شهود به فحاشی و تخریب از جانب آنان شهادت داده اند.جالب است که دادگاه محترم انکار متهمین را که یک امر کاملا طبیعی است را به اظهارات شهود که دلیل محکمی بر اثبات جرم می باشد، ارجحیت داده است.اگر قرار بود با انکار هر متهمی، حکم برائت صادر شود دیگر بازجوئی و استناد به ادله دیگر امري کاملا بیهوده بود.
6- در دادنامه صادره به شکوائیه متهمین علیه موکل و نیز صدور دادنامه از شعبه 1162 دادگاه کیفري دو تهران اشاره شده است.در دادنامه مذکور، موکل به ضرب و جرح متهمین و پرداخت دیه محکوم شده است.چگونه است که در این دادنامه درگیري بین طرفین ناخواسته تلقی شده و حکم برائت متهمین صادر شده ولی در دادنامه صادره از شعبه 1162 موکل به پرداخت دیه محکوم شده است؟اگر درگیري ناخواسته بوده که در آن دادنامه نیز می بایست حکم برائت موکل صادر می شد و اگر ناخواسته نبوده که در این دادنامه نیز می بایست حق قانونی موکل رعایت می شد اینکه یک درگیري واحد که شروع آن نیز به علت فحاشی متهمین بوده، نسبت به موکل منجر به محکومیت شده اما نسبت به متهمین منجر به صدور حکم برائت شده، چیزي غیر از اجحاف در حق موکل می باشد؟؟؟
7- موکل گواهی پزشکی قانونی ارائه نموده که در آن به علائم آسیب دیدگی بر اثر جسم سخت اشاره شده است.بسیار جالب است که متهمین با ارائه همین گواهی اقدام به طرح شکایت علیه موکل نموده و دادگاه محترم موکل را به پرداخت دیه محکوم نموده اما در دادنامه حاضر، گواهی موکل نادیده گرفته شده است!!!
ریاست و مستشاران محترم، با عنایت به مراتب فوق چنانچه ملاحظه می نمایید، در دادرسی انجام شده به هیچ یک از ادله موکل توجه نشده و در صدور دادنامه حق موکل اجحاف شده است.مسلم است که دادنامه حاضر با مسامحه و در راستاي جرم زدایی صادر شده اما از طرف دیگر، موکل بر اثر همین درگیري طبق دادنامه شماره .... صادره از شعبه 1162 دادگاه کیفري دو به پرداخت دیه محکوم شده است.حال اگر دعوا و منازعه اي بوده مسلما طرفین در آن نقش داشته اند و باید مجازات عادلانه باشد این در حالی است که هم اکنون بر اساس دادنامه صادره، متهمین که شروع کننده منازعه و درگیري بوده اند تبرئه شده و موکل که در مقام دفاع از خود وارد منازعه شده به پرداخت دیه محکوم شده است. لذا آنچه مسلم است، اینست که اصول دادرسی عادلانه در پرونده حاضر رعایت نشده و همین امر باعث تضییع حقوق قانونی موکل شده است.لذا با عنایت به جمیع موارد فوق، رسیدگی قانونی بر مبناي انصاف و صدور راي شایسته مورد استدعاست. باتشکر